( عجل الله تعالی فرجه الشریف)
به راه بیائیم ، تا ز راه بیاید
دلی همچو آئینه
خـواهی که شود دل تو چــون آئینه
ده چــیز بـــــرون کن از درون سینه
حرص و دغل و بخل و حرام و غیبت
بغـض و حسـد و کبر و ریــا و کینه
خاقانی
سخت است آه خـــــانه نشـــینی نـــــــورها
شــــیطان به روی منبــــــر و دورش جسورها
بیست و سه سال طی شده امــــا نداشتند
چشــــمی بـــرای دیـــدن خورشــــید، کورها
این ادعای فضل و شـرافت چه مضحک است
از نـســـل بـی اصـــــــالت زنــــده به گورهــا
حــــــالا به پــــــای قتل سلیمان نشسته اند
در بـــــازی زمــــانه ی نـــــــــــامـــــرد مورها
حـــــــــالا که وقت، وقتِ دفاع از ولایت اسـت
خــــــــــالی شده ست معرکه ها از حضورها
دیگر اســــاس ظلــــم و تبــــــــاهی بنا شده
بر پــــــــــایه ی خـــــــــــیانت زرهــا و زورهــا
بســــــــتند دســـــــت مـــــرد خدا را حقیرها
یعنی شکسته قــــــــــامت صبر و غــــــرورها
با دست بســـــته در دل کوچه چه می کشید
بســـــتند روی فــــــــــاطمـــــه راه عـــــبورها
از بـــی کسی او در و دیـــــــــوار نـــــــاله کرد
انگار نیـــــــــــــزه رفتـــــــه به قلب صـــــبورها
در بین کوچـــــه هـای مــــــــدینه مگر چه شد
لطمه زنـان به چـــــــهره رســــیدند حــــــورها
سیلی به روی عصمت حق! نه دگر بس است
صــــــاحب عـــــزا نشسته! خــــــدای غیورها
بالای قــــــبر محسن شش مـــــاهه، مــادری
چـــشم انتــــظار لحظه ی ســـــرخ ظهور، آه
یوسف رحیمی
امام هادی(علیه السلام) هنگام زیارت امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمود:
الکافی ج4 ص569
مولای جوان بگو که پیری سخت است بر مردم بی وفا امـیری سخت است
خون شــــد جگر صـــــبر میان کوچه در اوج دلاوری اســــیری سخت است
الا لعنة الله علی القوم الظالمین
با پا زدند بر در و در را صدا زدند ...
بی اطلاع آمـــده و بی هوا زدند ...
دیدند چون حـریف نبردش نمی شوند ...
دستش طناب بسته به او پشت پا زدند ...
یک عده جاهل متجاهر به فسق هم ...
لب تشنه آمــدنـد ولی آب را زدند ... !
یکدسته مس که رنگ طلا هم ندیده اند ...
تهمت به بی کفایتــــی کیـــمیا زدند ...
با جمع نامنظمشان سـنگریزه ها ...
سیلی به روی مادر آیینه ها زدند ...
شیطان پرست های به ظاهر خدا پرست ...
حتی تـو را برای رضـــای خــدا زدند ... !
تحـریف کرده اند تـــــرا تازیانه ها ...
از بس که حرفهای تو را نا به جا زدند ...
حالا که می شود اگر آن سالها نشد ...
پرسیدن همین که شما راچرا زدند؟ ...
شاعر: رضا جعفری
اشهد انَّ امیر المؤمنین علیاً ولی الله
گواهی میدهم ..
گواهی از روی اخلاص و یقین ..
که علی ...
ولی خداست .......
برای این روزهایم که در هر نماز میخوانمت
به یاد می آورم عهدی که خداوند در روز غدیر از بندگانش گرفت
عهدی که به آن خدا امر فرمود و رسول خدا (ص) دست علی (ع) را بالا برد و فرمود:
هر کس من مولای اویم ... اینک علی مولای اوست
با هر اذان که دعوت خداست برای قرار با بندگانش
این عهد یادآورمان میشود
عهدی که شاهدش خدا و رسول خداست
تا در هر وعده دیدار با حق یادمان باشد
حق با علی است و علی با حق است
حقی که خدا چون رازی آن را سینه به سینه
از اولین پیامبر تا آخرین پیام آورش
به ما رساند تا در غدیر این مسیر گشوده شود
و بندگانی که جوینده نور و حق هستند را
به خویش فرا خواند ......