جرعه نوش ثقلین

ما جرعه نوش چشمه ی جاریّ کوثریم ... دلداده ایم ، شیعه ی زهرا و حیدریم ...

جرعه نوش ثقلین

ما جرعه نوش چشمه ی جاریّ کوثریم ... دلداده ایم ، شیعه ی زهرا و حیدریم ...

مشخصات بلاگ
جرعه نوش ثقلین
طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۳ مطلب با موضوع «ادبی ، اخلاقی :: حکایات اخلاقی» ثبت شده است


غیبت و طبق رطب

شیخ شبلی را یکی غیبت کرد....

شیخ برای غیبت کننده یک طبق رطب فرستاد ...!!

و گفت :


شنیدم که تو عبادت خود را برای ما هدیه فرستاده ای، من نیز خواستم تلافی کنم ...

  • گل نرگس

ملا و عالم قبر

روزی ملا از کنار قبرستان روستایی که آنجا ساکن بود می گذشت . به ناگاه قبری شکافته یافت ، وارد قبر شد و دراز کشید ،

حوالی شب کاروانی با اسب و قاطر و شتراز بیرون روستا به سمت روستا می آمد ،

همان دم که سرو صدای کاروانیان به گوش ملا رسید ، به خیال آنکه ملائکه ی نکیر و منکر میباشند هراسناک از جای خود برخواست .

اسب ها و قاطرها وقتی ملا را در تاریکی دیدن رَم کردند و ریختند بر سر ملا و چندتای از آن زبان بسته ها به داخل قبر افتادند ...

و وقتی کاروانیان متوجه این ماجرا شدند که ملا دست به چنین کاری زده ریختن بر سر وی و او را به باد کتک گرفتند .

ملا از دست آنها گریخت و با جامه ی پاره و سرو روی خونین به خانه بازگشت ،

عیال ملا وقتی او را با این اوضاع دید از وی سوال کرد :راستش را بگو ملا باز چه دست گلی به آب دادی ؟؟

ملا ماجرا را تا به آخر برای عیالش بازگو کرد . بعد از اندکی که حال ملا بهتر شد عیال از وی سوال کرد :

خب ملا حالا بگو ببینم از عالم قبر چه خبر ؟؟

ملا در جواب عیال گفت :

اگر قاطر کسی را رَم ندهی با تو کاری ندارند !!!! 

  • گل نرگس
فتحعلی شاه و زنان حرمسرا

روزی فتحعلی شاه نشسته بود و دو تن از بانوان مورد علاقه ی او یکی به نام " جهان " و دیگری به نام " حیات " در دو طرفش نیز نشسته بودند .

شاه این شعر را خواند :

نشسته ام به میان دو دلبر و دو دلم         به که مهر ببندم ؟ در این میان خجلم

فورا جهان گفت : تو پادشاه جهانی ، جهان تو را باید ...

حیات گفت : اگر حیات نباشد جهان چه کار آید ؟؟

زن دیگری از زنان حرمسرا که نامش " بقا " بود همین که جملات را شنید متوجه شاه شد و گفت :

حیات و جهان هر دوشان بی وفاست         بقا را طلب کن ، که آخر بقاست 1

__________________

1-کشکول امامت ، ج1 ، ص 56

  • گل نرگس