جرعه نوش ثقلین

ما جرعه نوش چشمه ی جاریّ کوثریم ... دلداده ایم ، شیعه ی زهرا و حیدریم ...

جرعه نوش ثقلین

ما جرعه نوش چشمه ی جاریّ کوثریم ... دلداده ایم ، شیعه ی زهرا و حیدریم ...

مشخصات بلاگ
جرعه نوش ثقلین
طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۱۹ مطلب با موضوع «ادبی ، اخلاقی» ثبت شده است


در حدیث آمده است که خداوند می فرماید:( انا عند المنکسره قلوبهم من همدم قلب های شکسته هستم)، یعنی انسان دل شکسته در پیشگاه خداوند دارای جایگاه ویژه ای است و مورد توجه خداوند می باشد و دعا و نفرین انسان دل شکسته خیلی زود اثر می بخشد.

 

کفاره شکست دل

 اما زین العابدین (ع) در حدیث شریفی می فرماید:پدرم در لحظات آخر عمر عزیزش، در آن شرایط سخت روز عاشورا در حالی که خون در رگ هایش می غلطید مرا در آغوش گرفت و به من فرمود تو را به آن چه پدرم نزدیک وفاتش به من فرمود وصیت میکنم و آن این که :( " یا بنی! ایاک و ظلم من لاتجد علیک ناصرا الا الله" ؛ پسر عزیزم! از طلم و ستم به کسی که یار و یاوری جز خدا ندارد بپرهیز).

 

شکستن دل انسان و ناراحت کردن او از گناهانی است که دارای عواقب بدی است و باید خیلی سریع از آن توبه کرد و در این مورد فقط پشیمان شدن و طلب آمرزش از خداوند کافی نیست بلکه باید به نحوی دل آن فرد را به دست آورد و او را از خود راضی و خشنود نمود و با عذرخواهی و جبران کردن به وسیله ی احسان و یا هدیه ای و یا کلمات دلنشیتی اندوه و گرفتگی را از آن فرد برطرف نمود چون دل شکستن آثار بدی به دنبال دارد و شکستگی او در اعمال و زندگی و آسایش ما تاثیر منفی دارد و جبران نمیشود، علاوه بر ناخشنودی الهی، عذاب اخروی را در پی دارد.

 

احکام شکستن دل

بعضی از افراد با کارهای خویش دل مومنان را به درد می آورند و آنان را غمناک و اندوهگین می سازند. این افراد حتی اگر همه دنیا را برای شاد کردن وی به او هدیه دهند و آن را کفاره ی آن قرار دهند، این کار نمی تواند کفاره زشتی عمل دل شکستن مومن باشد و شخص آزار دهنده گمان نکند که با این کارش پاداشی می برد زیرا اندوهی که در دل مومنی انداخته و حزن و اندوهی که در یک لحظه بر جانش نشانده است، هیچ چیز نمی تواند آن را از بین ببرد این است که گفته اند انسان نباید کاری کند که دلی غمناک گردد که هیچ چیزی نمی تواند کفاره آن باشد. پیامبر گرامی (ص) می فرماید:هر که مومنی را غمگین کند، آن گاه دنیا را به او بدهد، این بخشش کفاه عمل او نخواهد بود و برای او پاداشی به دنبال نخواهد داشت.


امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
اگر کسی لیوان قیمتی را بشکند ، می تواند آنرا بچسباند که حتی مشخص هم نشود ولی باز این مثل لیوان سالم نمی شود. اگر ما دل کسی را شکستیم باید از طرف دلجویی کنیم و طرف هم ما را ببخشد و خدا هم توبه ما را بپذیرد. ریشه ی این دل شکستن ها خودخواهی است. یعنی فرد فکر میکند که از دیگری بالاتر است و به من های درونش توجه می کند.

  • گل نرگس
  • گل نرگس

بسم رب المهدی

( عجل الله تعالی فرجه الشریف)

 

آقا بیــــا تـا زنـــــدگی معنـــــا بگیرد

شــــــاید دعای مــادرت زهـرا بگیرد

آقـــا بیــــــا تا با ظهــــور چشمـهایت         این چشـــمهای مـــا کمی تقـوا بگیرد

آقا بیـــــا تا ایــن شـکســته کشتی ما       آرام راه ســــــــــاحل دریـــــــا بگیرد

آقا بیـــا تا کـــی دو چشــم انتــــظارم

شب‌های جمعه تا سـحر احـــیا بگیرد

پایین بیا خـــورشــید پشت ابر غیبت        تــا قــبل از آنکه کار مــــا بالا بگیرد
آقــــا خــلاصـــــه یک نفــر باید بیاید        تا انتــــقام دســـت زهـــــرا را بگیرد

آقا بیــــا تـا زنــــــدگی معنـــــا بگیرد

شــــــاید دعای مــادرت زهــرا بگیرد

من گریه میریزم به پای جـــاده ات تا        آئینه کاری کرده باشــــــم مقــدمت را
اول ضمــــیرغـــــائب مـــــفرد کجایی؟       ای پاســـــخ آدینــه هــــــای پـر معما

حتمیِ بی چــون و چـرا برگرد شــاید

راحت شـــویم از دست امـا و اگر ها

آقــا نمــــاز جمعه ی ایـن هفته با تو        پـــای بـــرهنه آمــــدن تـا کوفه با ما
آقا بیــــا تـا زنـــــدگی معنـــــا بگیرد         شــــــاید دعای مــادرت زهـرا بگیرد

پـایــان شبـــــــهای بلـند انتـــــظاری

آیــــا بـــــرای آمـــــدن میلـــی نداری؟

من نـذر کردم خاک پایت را ببـــوسم        آیا ســــــر این بنــــده منت میگذاری
من دل ندادم تا که روزی پس بگیرم        میخواســـــتم پیشت بمــــاند یادگاری

آقا بیــــا تـا زنـــــدگی معنـــــا بگیرد

شــــــاید دعای مــادرت زهـرا بگیرد



به راه بیائیم ، تا ز راه بیاید


دریافت فایل صوتی

  • گل نرگس

کبوترانه هوای ترا به پر دارم . . .

  • گل نرگس

غیبت و طبق رطب

شیخ شبلی را یکی غیبت کرد....

شیخ برای غیبت کننده یک طبق رطب فرستاد ...!!

و گفت :


شنیدم که تو عبادت خود را برای ما هدیه فرستاده ای، من نیز خواستم تلافی کنم ...

  • گل نرگس

ملا و عالم قبر

روزی ملا از کنار قبرستان روستایی که آنجا ساکن بود می گذشت . به ناگاه قبری شکافته یافت ، وارد قبر شد و دراز کشید ،

حوالی شب کاروانی با اسب و قاطر و شتراز بیرون روستا به سمت روستا می آمد ،

همان دم که سرو صدای کاروانیان به گوش ملا رسید ، به خیال آنکه ملائکه ی نکیر و منکر میباشند هراسناک از جای خود برخواست .

اسب ها و قاطرها وقتی ملا را در تاریکی دیدن رَم کردند و ریختند بر سر ملا و چندتای از آن زبان بسته ها به داخل قبر افتادند ...

و وقتی کاروانیان متوجه این ماجرا شدند که ملا دست به چنین کاری زده ریختن بر سر وی و او را به باد کتک گرفتند .

ملا از دست آنها گریخت و با جامه ی پاره و سرو روی خونین به خانه بازگشت ،

عیال ملا وقتی او را با این اوضاع دید از وی سوال کرد :راستش را بگو ملا باز چه دست گلی به آب دادی ؟؟

ملا ماجرا را تا به آخر برای عیالش بازگو کرد . بعد از اندکی که حال ملا بهتر شد عیال از وی سوال کرد :

خب ملا حالا بگو ببینم از عالم قبر چه خبر ؟؟

ملا در جواب عیال گفت :

اگر قاطر کسی را رَم ندهی با تو کاری ندارند !!!! 

  • گل نرگس
فتحعلی شاه و زنان حرمسرا

روزی فتحعلی شاه نشسته بود و دو تن از بانوان مورد علاقه ی او یکی به نام " جهان " و دیگری به نام " حیات " در دو طرفش نیز نشسته بودند .

شاه این شعر را خواند :

نشسته ام به میان دو دلبر و دو دلم         به که مهر ببندم ؟ در این میان خجلم

فورا جهان گفت : تو پادشاه جهانی ، جهان تو را باید ...

حیات گفت : اگر حیات نباشد جهان چه کار آید ؟؟

زن دیگری از زنان حرمسرا که نامش " بقا " بود همین که جملات را شنید متوجه شاه شد و گفت :

حیات و جهان هر دوشان بی وفاست         بقا را طلب کن ، که آخر بقاست 1

__________________

1-کشکول امامت ، ج1 ، ص 56

  • گل نرگس


دلی همچو آئینه

 

خـواهی که شود دل تو چــون آئینه

ده چــیز بـــــرون کن از درون سینه

 

حرص و دغل و بخل و حرام و غیبت

بغـض و حسـد و کبر و ریــا و کینه 

 

خاقانی

  

  • گل نرگس

مرحوم دولابی :

زنی که شوهرش مرده بود و از او پسربچه ای داشت، دیگر ازدواج نکرد به این امید که پسرش بزرگ می شود و حامی او خواهد بود.

اما متوجه شد که آن پسربچه بسیار نحیف و ضعیف است و از بچه های کم سن و سال تر از خودش در کوچه زمین می خورد.

فهمید که بچه های دیگر پدر را بالای سرشان می بینند و به اتّکای او احساس قدرت می کنند و این بچه چون پدری بالای سرش نمی بیند،این گونه رنجور و نحیف مانده است.

  • گل نرگس

عشق در واژه نمیگنجد و معنا نشود

عــــاشقی با اگر و شـاید و اما نشود

شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

هــرکسی در به در خــانه ی لیــلا نشود

دیر اگر راه بیفتیم به یوسف نرسیم

ســــر بــازار که او منتظر ما نشود

لذت عشق به این حس بلاتکلیفی است

لطف تو شـــــاملم آیا بشــود یا نشــود                                   

من فقط روبروی گنبد تو خم شده ام

کمرم غـــیر درِ خــانه ی تو تا نشود

هر قدر باشد اگر دور ضریح تو شلوغ

من نــدیدم که بیایــد کسی و جــا نشود

بین زوار که بــاشم کرمت بیشــتر است

قطره هیچ است اگر وصل به دریا نشود

امن تر از حـرمت نیست همان بهتر که

کودک گــم شده در صــحن تو پیدا نشود

دردهــــایم به تو نزدیک ترم کرده طبیب

حرفم این است که یک وقت مداوا نشود 

 بهتر از این که کسی لحظه ی پابوسی تو

نفس آخــــــر خــود را بکشد ، پــــا نشود؟

طوری افـــتاده گره بر دل بی تــــاب دخیل

که به جز دست تو با دست کسی وا نشود

لحظه ی واشدن سفره ی حاجات شنید

هرکه از جــــانب تو پاسخی‌‌‍، الا نشود

آخرش بی برو برگرد مرا خواهی کشت

عــــاشقی با اگر و شــــاید و امــا نشود

دریافت فایل تصویری

  • گل نرگس