جرعه نوش ثقلین

ما جرعه نوش چشمه ی جاریّ کوثریم ... دلداده ایم ، شیعه ی زهرا و حیدریم ...

جرعه نوش ثقلین

ما جرعه نوش چشمه ی جاریّ کوثریم ... دلداده ایم ، شیعه ی زهرا و حیدریم ...

مشخصات بلاگ
جرعه نوش ثقلین
طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۱۴ مطلب با موضوع «ادبی ، اخلاقی :: اشعار و متون ادبی . دلنوشته» ثبت شده است

  • گل نرگس

بسم رب المهدی

( عجل الله تعالی فرجه الشریف)

 

آقا بیــــا تـا زنـــــدگی معنـــــا بگیرد

شــــــاید دعای مــادرت زهـرا بگیرد

آقـــا بیــــــا تا با ظهــــور چشمـهایت         این چشـــمهای مـــا کمی تقـوا بگیرد

آقا بیـــــا تا ایــن شـکســته کشتی ما       آرام راه ســــــــــاحل دریـــــــا بگیرد

آقا بیـــا تا کـــی دو چشــم انتــــظارم

شب‌های جمعه تا سـحر احـــیا بگیرد

پایین بیا خـــورشــید پشت ابر غیبت        تــا قــبل از آنکه کار مــــا بالا بگیرد
آقــــا خــلاصـــــه یک نفــر باید بیاید        تا انتــــقام دســـت زهـــــرا را بگیرد

آقا بیــــا تـا زنــــــدگی معنـــــا بگیرد

شــــــاید دعای مــادرت زهــرا بگیرد

من گریه میریزم به پای جـــاده ات تا        آئینه کاری کرده باشــــــم مقــدمت را
اول ضمــــیرغـــــائب مـــــفرد کجایی؟       ای پاســـــخ آدینــه هــــــای پـر معما

حتمیِ بی چــون و چـرا برگرد شــاید

راحت شـــویم از دست امـا و اگر ها

آقــا نمــــاز جمعه ی ایـن هفته با تو        پـــای بـــرهنه آمــــدن تـا کوفه با ما
آقا بیــــا تـا زنـــــدگی معنـــــا بگیرد         شــــــاید دعای مــادرت زهـرا بگیرد

پـایــان شبـــــــهای بلـند انتـــــظاری

آیــــا بـــــرای آمـــــدن میلـــی نداری؟

من نـذر کردم خاک پایت را ببـــوسم        آیا ســــــر این بنــــده منت میگذاری
من دل ندادم تا که روزی پس بگیرم        میخواســـــتم پیشت بمــــاند یادگاری

آقا بیــــا تـا زنـــــدگی معنـــــا بگیرد

شــــــاید دعای مــادرت زهـرا بگیرد



به راه بیائیم ، تا ز راه بیاید


دریافت فایل صوتی

  • گل نرگس

کبوترانه هوای ترا به پر دارم . . .

  • گل نرگس


دلی همچو آئینه

 

خـواهی که شود دل تو چــون آئینه

ده چــیز بـــــرون کن از درون سینه

 

حرص و دغل و بخل و حرام و غیبت

بغـض و حسـد و کبر و ریــا و کینه 

 

خاقانی

  

  • گل نرگس

عشق در واژه نمیگنجد و معنا نشود

عــــاشقی با اگر و شـاید و اما نشود

شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

هــرکسی در به در خــانه ی لیــلا نشود

دیر اگر راه بیفتیم به یوسف نرسیم

ســــر بــازار که او منتظر ما نشود

لذت عشق به این حس بلاتکلیفی است

لطف تو شـــــاملم آیا بشــود یا نشــود                                   

من فقط روبروی گنبد تو خم شده ام

کمرم غـــیر درِ خــانه ی تو تا نشود

هر قدر باشد اگر دور ضریح تو شلوغ

من نــدیدم که بیایــد کسی و جــا نشود

بین زوار که بــاشم کرمت بیشــتر است

قطره هیچ است اگر وصل به دریا نشود

امن تر از حـرمت نیست همان بهتر که

کودک گــم شده در صــحن تو پیدا نشود

دردهــــایم به تو نزدیک ترم کرده طبیب

حرفم این است که یک وقت مداوا نشود 

 بهتر از این که کسی لحظه ی پابوسی تو

نفس آخــــــر خــود را بکشد ، پــــا نشود؟

طوری افـــتاده گره بر دل بی تــــاب دخیل

که به جز دست تو با دست کسی وا نشود

لحظه ی واشدن سفره ی حاجات شنید

هرکه از جــــانب تو پاسخی‌‌‍، الا نشود

آخرش بی برو برگرد مرا خواهی کشت

عــــاشقی با اگر و شــــاید و امــا نشود

دریافت فایل تصویری

  • گل نرگس
  • گل نرگس

سخت است آه خـــــانه نشـــینی نـــــــورها

شــــیطان به روی منبــــــر و دورش جسورها

بیست و سه سال طی شده امــــا نداشتند

چشــــمی بـــرای دیـــدن خورشــــید، کورها

این ادعای فضل و شـرافت چه مضحک است

از نـســـل بـی اصـــــــالت زنــــده به گورهــا

حــــــالا به پــــــای قتل سلیمان نشسته اند

در بـــــازی زمــــانه ‌ی نـــــــــــامـــــرد مورها

حـــــــــالا که وقت، وقتِ دفاع از ولایت اسـت

خــــــــــالی شده ست معرکه ها از حضورها

دیگر اســــاس ظلــــم و تبــــــــاهی بنا شده

بر پــــــــــایه‌ ی خـــــــــــیانت زرهــا و زورهــا

بســــــــتند دســـــــت مـــــرد خدا را حقیرها

یعنی شکسته قــــــــــامت صبر و غــــــرورها

با دست بســـــته در دل کوچه چه می کشید

بســـــتند روی فــــــــــاطمـــــه راه عـــــبورها

از بـــی کسی او در و دیـــــــــوار نـــــــاله کرد

انگار نیـــــــــــــزه رفتـــــــه به قلب صـــــبورها

در بین کوچـــــه هـای مــــــــدینه مگر چه شد

لطمه زنـان به چـــــــهره رســــیدند حــــــورها

سیلی به روی عصمت حق! نه دگر بس است

صــــــاحب عـــــزا نشسته! خــــــدای غیورها

بالای قــــــبر محسن شش مـــــاهه، مــادری

چـــشم انتــــظار لحظه‌ ی ســـــرخ ظهور، آه

یوسف رحیمی 

  • گل نرگس

با نام خداوند عالی اعلی

امام هادی(علیه السلام) هنگام زیارت امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمود: 

السَّلامُ عَلَیکَ یا وَلِی اللَّهِ أَنتَ أَوَّلُ مَظلُومٍ وَ أَوَّلُ مَن غُصـِبَ حَقَّهُ صَبَرتَ وَ احتَسَبتَ حَتَّى أَتَاکَ الیقِـین‏؛

سلام بر تو ای ولی خدا،  تو نخستین مظلومی و نخستین کسی بودی که حقش را غصب کرده اند. شکیبایی ورزیدی و به صبر خویـش پاداش جستی تا  مرگ تو را دریافت.

الکافی ج4 ص569

مولای جوان بگو که پیری سخت است     بر مردم بی وفا امـیری سخت است

خون شــــد جگر صـــــبر میان کوچه     در او‌ج دلاوری اســــیر‌ی ‌سخت است 

  • گل نرگس

الا لعنة الله علی القوم الظالمین

 

با پا زدند بر در و در را صدا زدند ...

بی اطلاع آمـــده و بی هوا زدند ...

دیدند چون حـریف نبردش نمی شوند ...

دستش طناب بسته به او پشت پا زدند ...

یک عده جاهل متجاهر به فسق هم ...

لب تشنه آمــدنـد ولی آب را زدند ... !

یکدسته مس که رنگ طلا هم ندیده اند ...

تهمت به بی کفایتــــی کیـــمیا زدند ...

با جمع نامنظمشان سـنگریزه ها ...

سیلی به روی مادر آیینه ها زدند ...

شیطان پرست های به ظاهر خدا پرست ...

حتی تـو را برای رضـــای خــدا زدند ... !

تحـریف کرده اند تـــــرا تازیانه ها ...

از بس که حرفهای تو را نا به جا زدند ...

حالا که می شود اگر آن سالها نشد ...

پرسیدن همین که شما راچرا زدند؟ ...

شاعر: رضا جعفری 

  • گل نرگس

اشهد انَّ امیر المؤمنین علیاً ولی الله

گواهی می‌دهم ..

گواهی از روی اخلاص و یقین ..

که علی ...

ولی خداست .......

برای این روزهایم که در هر نماز می‌خوانمت

به یاد می آورم عهدی که خداوند در روز غدیر از بندگانش گرفت

عهدی که به آن خدا امر فرمود و رسول خدا (ص) دست علی (ع) را بالا برد و فرمود:

هر کس من مولای اویم ... اینک علی مولای اوست

با هر اذان که دعوت خداست برای قرار با بندگانش

این عهد یادآورمان می‌شود

عهدی که شاهدش خدا و رسول خداست

تا در هر وعده دیدار با حق یادمان باشد

حق با علی است و علی با حق است


 حقی که خدا چون رازی آن را سینه به سینه

از اولین پیامبر تا آخرین پیام آورش

به ما رساند تا در غدیر این مسیر گشوده شود

و بندگانی که جوینده نور و حق هستند را

به خویش فرا خواند ......

  • گل نرگس