چشمه ی جوشان عاطفه
بیان ماجراى عاشورا، فقط بیان یک خاطره نیست
این همان چشمهى جوشانى است که از ظهرِ روزِ
عاشورا شروع شد .
هم در خود حادثه و هم در ادامه و استمرار حادثه، عاطفه یک نقش تعیینکنندهاى ایجاد کرده است، که باعث شد مرزى بین جریان عاشورایى و جریان شیعى با جریانهاى دیگر پیدا شود. حادثهى عاشورا، خشک و صرفاً استدلالى نیست، بلکه در آن عاطفه با عشق و محبت و ترحم و گریه همراه است .
قدرت عاطفه، قدرت عظیمى است؛ لذا ما را امر مىکنند به گریستن، گریاندن و حادثه را تشریح کردن.
زینب کبرى (س) در کوفه و شام منطقى حرف مىزند، اما مرثیه مىخواند؛ امام سجاد بر روى منبر شام، با آن عزت و صلابت بر فرق حکومت اموى مىکوبد، اما مرثیه مىخواند.
این مرثیهخوانى تا امروز ادامه دارد و باید تا ابد ادامه داشته باشد، تا عواطف متوجه بشود. در فضاى عاطفى و در فضاى عشق و محبت است که مىتوان خیلى از حقایق را فهمید، که در خارج از این فضاها نمىتوان فهمید.
بیانات در دیدار روحانیان و مبلغان در آستانهى ماه محرم 5/11/84
می خواستند با کشتن سید الشهداء ( علیه السلام)
در دانشگاه دین را ببندند !!
امام حسین (علیه السلام) با خون خود و عزیزانش این در را بازکردند
در زبان عامه مردم مرسوم است که می گویند شب عاشورا شب عزیزی است !!
نه ، از این کلمه اجتناب کنید .
چون روایات برخلاف این است.
شبی که در فردای آن اولیای خدا رابه خاک و خون می کشند چطور می شود گفت شب عزیز ؟!!
بگویید شب بزرگی است.
شبی است که عظمت این ماجرا از عقول ما خارج است.
این نهضت ، نهضت بسیار بزرگی بوده که اگر نبود دیگر اثری از لااله الا الله باقی نمانده بود
هم اکنون سخن از معاویه و یزید نیست تا آنها را لعنت کنیم. نام و یاد آنها رخت بربسته و قبرشان نیز زباله دانی بیش نیست، الآن سخن از فکر و راه یزید و یزیدیان عصر است...
سرّ این که
سفارش کرده اند هر روز زیارت عاشورا بخوانید و نسبت به اهل بیت(علیهم السلام)
تولّی داشته و بر آنان صلوات و درود بفرستید و از دشمنانشان تبرّی بجویید،
برای آن است که طرز فکر معاندان ایشان منفور شود وگرنه هم اکنون سخن از معاویه و یزید نیست تا آنها را لعنت کنیم.نام و یاد آنها رخت بربسته و قبرشان نیز زباله دانی بیش نیست، الآن سخن از فکر و راه یزید و یزیدیان عصر است.1
زن فرعون وقتی که به درگاه الهی دعا کرد، نگفت خدایا مرا فقط از فرعون نجات بده بلکه گفت: ﴿ربّ ابْنِ لی عنْدک بیتاً فی الجَنّة ونجّنی من فرْعوْن وعمله ونجّنی من القوْم الظالمین﴾2
یعنی مرا از فرعون و فرعونیان، که طرفداران سنّت سیّئه و رفتار ناپسند او هستند، نجات بده.
تفکرّ برای همیشه باقی می ماند هر چند که اسم و عنوانش تغییر پیدا کند.بعد از تار و مار شدن خوارج در نهروان و خارج شدنشان از صحنهٴ حیات و زندگی، به علی بن ابیطالب (علیهما السلام) عرض شد: این مقدس های خشک از بین رفتند.
فرمود: «کلاّ والله إنّهم نُطَف فى أصْلاب الرجال وقرارات النساء کلّما نَجَم منْهم قرنٌ قُطِع، حتّی یَکون آخرهم لُصوصاً سَلاّبین».3
اینها نطفه هایی هستند در پشت مردان و قرارگاه زنان. هرگاه مقداری از اینها از بین بروند، عده ای دیگر ظهورمی کنند تا این که سرانجامِ کار، سارقانِ مسلّح و رهزنانِ غارتگر خواهند شد.
اکنون نیز، هم راه سالار شهیدان زنده است و هم مرام و مسلک اموی و مروانی و عباسی وجود دارد. این که سفارش فراوان به اشک ریختن و عزاداری کردن نموده اند برای آن است که اشک بر شهید اشتیاق به شهادت را به همراه دارد، خوی حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا می گرداند. چون اشکْ رنگ کسی را می گیرد که برای او ریخته می شود و همین رنگ را به صاحب اشک نیز میدهد. از اینرو انسان حسینی منش، نه ستم می کند و نه ستم می پذیرد.