جرعه نوش ثقلین

ما جرعه نوش چشمه ی جاریّ کوثریم ... دلداده ایم ، شیعه ی زهرا و حیدریم ...

جرعه نوش ثقلین

ما جرعه نوش چشمه ی جاریّ کوثریم ... دلداده ایم ، شیعه ی زهرا و حیدریم ...

مشخصات بلاگ
جرعه نوش ثقلین
طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۲۰ مطلب با موضوع «احادیث و روایات :: شـرح احــادیث» ثبت شده است

در نکوهش مـراءّ

قالَ الصّادِقُ  (عَلَیهِ السَّلام):

حضرت امام صادق (عَلَیهِ السَّلام) می فرماید که:

اَلمِرآءُ دآءُ دَوِیٌّ، ولَیسَ فی الاِنسانِ خَصلَةُ بِشَرٍّ مِنهُ.

مجادله و منازعه، دردی است بسیار سخت و نیست در انسان هیچ خصلتی بدتر ا زجدال و نزاع، هر چند بحث علمی باشد.

وَ هُوَ خُلُقُ اِبلیسَ وَنِسبَتُهُ.

یعنی: جدال، صفت ابلیس است و منبع و منشأ این صفت خبیثه او بوده، در زمانی که مأمور شد به سجود آدم و به شبهه باطله: خَلَقتَنی مِن نارٍ وَخَلَقتَهُ مِن طین؛ اعراف / 12 ،

عجب و کبر به خود راه داد، و از این سعادت عظمی محروم شد و در سلک خاسرین منسلک گردید.

فَلا یُماری فی اَیِّ حالٍ کانَ اِلاّ مَن کانَ جاهِلاً بِنَفسِهِ وَبِغَیرِهِ، مَحروُماً مِن حَقایِقِ الدّینِ.

پس، هر گاه دانستی که ممارات و مجادله، صفت ابلیس است، پس مجادله نمی کند در هیچ حال مگر کسی که جاهل باشد به نفس خود و به غیر؛ و محروم باشد از معارف و حقایق دینی. چه هر که راه به عجز و قصور خود برد و به جهل خود اعتراف نمود و دانست که علم به حقیقت اشیاء، چنانکه باید و شاید مخصوص حضرت باری و نفوس مقدّسه است، و به مضمون: فَوقَ کُلِّ ذِی عِلمٍ عَلیمٌ: دانا و شناسا شد، راه مجادله و منازعه بر خود می بندد و اقدام به او هرگز نمی کند.

  • گل نرگس

بانام خداوند عالی اعلی

باب هشتاد و چهارم

علت آنکه انسان بدون علت گاهى محزون می گردد، و گاهى خوشحال  

1- حدیث کرد مرا پدرم از ... از عبد الرحمن که گفت عرض کردم بحضرت صادق علیه السّلام چرا در بعضى اوقات محزون می شوم بدون آنکه سببى داشته باشد و یا اهل و فرزندان و اموالم موجب آن گردیده باشند، و چه بسا مى‏ شود که خُرسند و خوشحال می گردم بدون آنکه چیزى سبب و علت آن بشود.

فرمود: هیچ کسى نیست مگر آنکه ملکى و شیطانى همراه اوست، هر وقت آن ملک به او نزدیک گردد خوشحال مى‏ شود، و هر گاه شیطان به او نزدیک شود (و او را وسوسه نماید) محزون و مهموم گردد (پس چنان نیست که تو گمان کرده ‏اى بلکه حزن و اندوه از وساوس شیطانی است).

و این ست که خداوند میفرماید:

الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ‏،

شیطان (به شما نزدیک مى‏ شود و) شما را می ترساند از فقر و نادارى و وا می دارد شما را به کارهاى زشت و ناپسند (و به این سبب اسباب حزن و اندوه شما را فراهم مى ‏آورد) و لیکن خداوند (براى رغبت بخیر و خوبى و احسان) به شما وعده آمرزش و احسان می دهد، و خداوند است که در دنیاى شما توسعه می دهد و به همه ی امور شما دانا است (و صلاح هر کسى را نسبت به حالش نیکو می داند)

 

  • گل نرگس

عیب جوئی


از این رو امیر مؤمنان علیه السّلام فرمود:
لیکن أبغض النّاس إلیک و أبعدهم منک أطلبهم لمعائب النّاس.

باید دشمن‏ترین مردم نزد تو و دورترین آنها از تو کسانى باشند که بیشتر در صدد یافتن خطاهاى مردم هستند.

2. بى‏اعتنایى به عیب‏جویان:
راه دیگرى که براى جلوگیرى از اشاعه فحشاء وجود دارد بى‏اعتنایى به کسانى است که مى‏خواهند با شایعه پراکنى و عیب‏جویى از دیگران از قبح و زشتى گناهان بکاهند و آن را در نظر مردم بى‏اهمیّت جلوه دهند.

 

  • گل نرگس

عیب جوئی

عیب زدایی آری عیب جویى نه
فرق میان این دو بسیار ظریف و لطیف است زیرا عیب جویى و عیب‏زدایى به حسب ظاهر هر دو با یادآورى و بازگو کردن عیوب همراه است، ولى اوّلى با انگیزه تحقیر و تنقیص ذکر مى‏شود و دومى به قصد خیر خواهى و اصلاح، اولى با دشمنى و خصومت و دومى با دلسوزى و نصیحت توأم است.

  • گل نرگس

با نام خداوند عالی اعلی

نکته ای پیرامون ولایت

عن الصادق علیه السلام: وِلایَتی‏ لِعَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام أحَبُ‏ إلَیَ‏ مِن وِلادَتی مِنهُ؛ لِأَنَّ وِلایَتی لَهُ فَرضٌ، ووِلادَتی مِنهُ فَضلٌ . 1
نسبت ولایتى خود با على بن ابى طالب علیه السلام را از نسبت ولادتى خود با او، بیشتر دوست دارم ؛ چون ولایت او بر من فریضت است و ولادتم از او فَضیلت! این روایت از روایات بسیار زیبا و آموزنده است.

ائمه اطهار علیهم السلام نسبت به وجود مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام هم فریضه ولایت داشتند و هم فضیلت ولادت ولی ولایت نزد آنها بسیار مهم تر بود چون واجب با مستحب قابل مقایسه نیست و فاصله زیادی از هم دارند. این روایت ریشه در این آیه دارد:

إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ . 2

این آیه دلالت دارد بر اینکه خداوند متعال ولی و سرپرست جامعه است و بعد از خدا، پیامبر صلی الله علیه و آله و بعد مؤمنینی که مقیّدند به اقامه نماز و دادن صدقه در حال نماز که اشاره دارد به خاتم بخشی حضرت علی علیه السلام در حال نماز. خلیفه دوم بارها در حال رکوع صدقه داد که آیه ای هم برای او نازل شود ولی چیزی نازل نشد.نکته دیگر آنکه امتیاز و فضیلت انسان ها به یکدیگر  به نسب نیست بلکه به تقواست :

إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ . 3

و معیار تقوا هم ولایت اهل بیت علیهم السلام است. اگر ولایت نباشد سایر اعمال هم هباء است.
 


1. دانش نامه امیرالمومنین، ج‏۲، ص۱۶۴ بنقل از الفضائل لابن شاذان: ص ۱۰۶، الاعتقادات: ص ۱۱۲ وفیه صدره، بحار الأنوار: ج ۳۹ ص ۲۹۹ ح ۱۰۵.

2.المائدة : ۵۵.

3.الحجرات : 13


  درس خارج فقه استاد محمدی ری شهری

91/08/14

  • گل نرگس

 با نام خداوند عالی اعلی

روزگار همان خداست ..

زمین‌ و زمان‌ و موجودات‌ خارجی‌ گناه‌ ندارند. اگر شما از چیزی‌ ناراحت‌ هستید نگوئید لعنت‌ به‌ این‌ روزگار؛ لعنت‌ به‌ این‌ زمان‌؛ ای‌ خورشید چنان‌؛ ای‌ زمین‌ چنان‌؛ ای‌ آسمان‌ چنان‌!

در روایت‌ وارد است‌ که‌ رسول‌ اکرم‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمودند:

لَا تَسُبُّوا الدَّهْرَ! فَإنَّ الدَّهْرَ هُوَ اللَهُ. 1

«دهر و روزگار را سبّ و شتم‌ نکنید! زیرا دهر و روزگار همان‌ خداست‌.»

روزگار یعنی‌ چه‌ ؟

یعنی‌ خورشید و ماه‌ و ستارگان‌ و زمین‌ و غیر ذلک‌. اینها که‌ بد نیستند، اینها همه‌ خوبند؛ اصل‌ وجود آنان‌ وجه‌ الله‌ است‌؛ و آن‌ عنوانِ بد که‌ شما به‌ آن‌ میدهید عنوان‌ زشتی‌ است‌ که‌ از نظر دیدگاه‌ شما و بالاخره‌ از نفس‌ شما به‌ آنها داده‌ میشود؛ بنابراین‌

این‌ موجودات‌ را که‌ بد می‌بینید، نفس‌ بد می‌بیند و نفس‌ گنهکار است‌.

پس‌ چرا موجودات‌ خارج‌ را سَبّ می‌کنید؟ خود را اصلاح‌ کنید!

اصلاح‌ خود، انسان‌ را بازسازی‌ میکند، معالجه‌ می‌نماید، پاک‌ و مطهّر می‌سازد؛ نه‌ از بین‌ رفتن‌ موجودات‌ خارجی‌. 2

بنابر آنچه‌ ذکر شد بحمدالله‌ و مَنِّه‌ مسألۀ ما در امروز حلّ شد؛ و دانستیم‌ که‌ تمام‌ روایاتی‌ که‌ بیان‌ میکند زمین‌ از بین‌ میرود، زمان‌ از بین‌ میرود، دریاها میجوشد، خورشید سیاه‌ میگردد، زمین‌ شکافته‌ میشود، تمام‌ اینها حقّ است‌؛ امّا از نقطۀ نظر وَجه‌ خَلقی‌.

و امّا از نقطه‌ نظروَجه‌ حَقّی‌ و رَبّی کهقوام‌ همۀ اینها به‌ خداست‌، همه‌ ثابتند؛ و خداوند تبارک‌ و تعالی‌ برای‌ وحدانیّت‌ خود که‌ بتواند به‌ کرسی‌ وحدت‌ بنشیند و تکیه‌ زند محتاج‌ به‌ از بین‌ بردن‌ اشیاء نیست‌.

خداوند عزّوجلّ واحد و موحَّد است‌ و جنبۀ وجه‌ اللهی‌ همیشه هست‌؛ و این‌ جنبه‌ منافاتی‌ با وحدت‌ پروردگار ندارد، بلکه‌ مؤیّد آن‌ است‌. آنچه‌ منافات‌ با موحَّد بودن‌ (نه‌ وحدت‌) دارد، افکار شهوی‌ و آلوده‌ به‌ گناه‌ و آرزوهائی‌ است‌ که‌ بین‌ مردم‌ و خدا جدائی‌ می‌اندازد و نمیگذارد در دیدۀ آنان‌ نور خدا در تمام‌ موجودات‌ جلوه‌ داشته‌ باشد، و آنان‌ ادراک‌ آن‌ جلوه‌ را بنمایند. اگر نفس‌، اصلاح‌ شود تمام‌ این‌ مسائل‌ حلّ میشود؛ بدبینی‌ها مرتفع‌ میگردد؛ سلسلۀ علل‌ و اسباب‌ عالم‌ خلق‌ همه‌ به‌ خداوند خالق‌، ربط‌ و بستگی‌ می‌یابد؛ نور خدا در تمام‌ عوالم‌ طلوع‌ میکند، و مؤمن‌ نور خدا را در جمیع‌ عوالم‌ مشاهده‌ و ادراک‌ میکند.



+ برگرفته از کتاب معاد شناسی . ج 5  . ق 4: معاد بازگشت به خدا و شهود وجه الله و قیامت محل ادراک توحید خداست

+پایگاه علوم و معارف اسلام، حاوی مجموعه تالیفات حضرت علامه آیة الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی قدس‌سره

___________________________

1- إحیآء العلوم‌ - ج‌ 4، ص‌ 345؛ «بحار» ج‌ 60، ص ‌9

2- به‌ همین‌ جهت‌ در حدیث‌ آمده‌ است‌: مُوتوا قَبْلَ أنْ تَمُوتوا. «بمیرید قبل‌ از آنکه‌ بمیرید.» چنانکه‌ در «مثنوی‌» ( ج‌ 6، ص‌ 20 از طبع‌ میرخانی‌) آمده‌ است‌:

بهر این‌ گفت‌ آن‌ رسول‌ خوش‌ پیام‌     رمز مُوتوا قبلَ مَوتٍ یا کِرام‌

پس‌ قیامت‌ شو قیامت‌ را ببین‌          دیدن‌ هر چیز را شرط‌ است‌ این‌

تا نگردی‌ این‌، ندانیّش‌ تمام‌              خواه‌ کان‌ أنوار باشد یا ظَلام‌

و بر همین‌ اساس‌ در دعا آمده‌ است‌: اللَهُمَّ أرِنَا الاشْیآءَ کَما هیَ، و نیز أمیرالمؤمنین‌ علیه‌ السّلام‌ فرموده‌اند: لَوْ کُشِفَ الْغِطآءُ مَا ازْدَدْتُ یَقینًا.

منبع الکترونیکی

  • گل نرگس

با نام خداوند عالی اعلی

 اوصاف شیعیان در کلام صادق آل محمد ( علیه السلام)

به عبدالله بن جندب  

یَا ابْنَ جُنْدَبٍ إِنَّمَا شِیعَتُنَا یُعْرَفُونَ بِخِصَالٍ شَتَّى بِالسَّخَاءِ وَ الْبَذْلِ لِلْإِخْوَانِ وَ بِأَنْ یُصَلُّوا الْخَمْسِینَ لَیْلًا وَ نَهَاراً

پسر جندب! شیعه ما را با نشانه‏ هائى چند باید شناخت: سخاوت، بخشش به برادران، پنجاه رکعت نماز (واجب و نافله) شبانه روز.

 شِیعَتُنَا لَا یَهِرُّونَ هَرِیرَ الْکَلْبِ وَ لَا یَطْمَعُونَ طَمَعَ الْغُرَابِ وَ لَا یُجَاوِرُونَ لَنَا عَدُوّاً وَ لَا یَسْأَلُونَ لَنَا مُبْغِضاً وَ لَوْ مَاتُوا جُوعاً

شیعیان ما نه (از بى‏ صبرى) چون سگان (در سرما) زوزه کشند، نه چون کلاغ طمع ورزند، نه در مجاورت دشمنان ما سکونت کنند، نه دست سؤال بسوى دشمن ما دراز کنند گرچه از گرسنگى جان دهند،

 شِیعَتُنَا لَا یَأْکُلُونَ الْجِرِّیَ‏ وَ لَا یَمْسَحُونَ عَلَى الْخُفَّیْنِ وَ یُحَافِظُونَ عَلَى الزَّوَالِ وَ لَا یَشْرَبُونَ مُسْکِراً

شیعه ما مارماهى نخورد، روى کفش (چون سنیان) مسح نکشد، مراقب اول ظهر (براى نماز) باشد، مسکرات ننوشد،

 قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَأَیْنَ أَطْلُبُهُمْ

عرض کردم: قربانت: چنین شیعه را کجا بیابم؟

 قَالَ ع عَلَى رُءُوسِ الْجِبَالِ وَ أَطْرَافِ الْمُدُنِ وَ إِذَا دَخَلْتَ مَدِینَةً فَسَلْ‏ عَمَّنْ لَا یُجَاوِرُهُمْ وَ لَا یُجَاوِرُونَهُ فَذَلِکَ مُؤْمِنٌ کَمَا

فرمود: سر کوهها، و گوشه و کنار شهرها، چون به شهرى وارد شوى سراغ کسانى را بگیر که نه آنها با مردم آمیزش دارند و نه مردم با آنها که چنین کس مؤمن است

 قَالَ اللَّهُ- وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعى‏وَ اللَّهِ لَقَدْ کَانَ حَبِیبَ النَّجَّارِ وَحْدَهُ .

خداوند (در باره حبیب نجار) فرماید: «مردى از دورترین نقاط شهر (انطاکیه) شتابان آمد ...» (یس: 25). به خدا حبیب نجار تنها بود.

 دوستان میتونن متن کامل روایت روبه صورت فایل پی دی اف دریافت کنند ...

دریافت فایل متنی

مترجم : آیت الله شیخ محمد باقر کمره ای (ره)
  • گل نرگس
  • گل نرگس

با نام خداوند عالی اعلی

رمضان؛ شدت تابش آفتاب است بر جان

و اگر قصد تقوی نداری، پس بیهوده گرسنگی می‌کشی!

ماه رمضان وادی گرم و سوزانی است که پیمودن آن را سالکانی خاص می‌طلبد.

باید تشنه‏ توحید و حقیقت باشی تا در تشنگی جسمت نیز معنادار شوی،

و اگر قصد تقوی نداری، پس بیهوده گرسنگی می‌کشی!

گرسنگی تو را چه سود می‌دهد وقتی نهال تقوی را در خاک جان ننشانده‌ای؟!

وقتی غرور و منیت در ذهن و جانت منزل کرده و همّتی نمیکنی تا بیرونش کنی، گرسنگی و تشنگی جز ریا و تظاهری که بر همیان گناهانت می‌افزاید چه خاصیتی دارد؟!

و اگر قصد تقوی نداری، پس بیهوده گرسنگی می‌کشی !

صادقانه می‌گویم؛

اگر عزم مبارزه با نفس را در ماه رمضان امسال جزم نکرده‌ای، بیهوده رنج گرسنگی و تشنگی را بر خود دشوار می‌کنی!

اگر درماه رمضان امسال جهاد اکبر را اراده نکرده‌ای و غذای تقوا را برای افطار مهیا نکرده‌ای، داری خود را فریب می‌دهی!  

برایت نقل می‌کنم روایتی از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را تا با حدیث ناب او جانت زنده شود؛ تا بشنوی و عمل کنی:

عن فاطمه الزهرا سلام الله علیها : ما یصنع الصائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه.  

حضرت زهرا علیها السلام فرمود: روزه‏دارى که زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نکرده روزه‏اش به چه کارش خواهد آمد؟!  (بحار، ج 93 ص 295 )

 

  • گل نرگس

با نام خداوند عالی اعلی

توصیه‌های آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی برای ماه شعبان

با استغفار، پیغمبر را کمک کنید!

 

روی عن الحسین بن علی(علیهما السلام) قال:

 الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ یُسْبِغَ عَلَیْهِ النِّعَمَ وَ یَسْلُبَهُ الشُّکْر.[1]

این روایت از امام حسین(صلوات الله علیه) نقل شده است که حضرت فرمودند:

استدراج از ناحیه خداوند نسبت به بنده اش، به این معنا است که خدا «نعمتی» را به سمت بنده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرستد و سرازیر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و از آن طرف، «شُکر» را از او می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد.

معنای « استدراج »

من در گذشته روایات متعدّدی را در ارتباط با «رابطه میان حوادث و گرفتاری ها با معصیت و گناه» خوانده ام که اینجا، جای مطرح کردن آن ها نیست؛ ولی در این روایت بحثی راجع به استدراج داریم که یکی از دلائل گرفتاری های انسان را دربر دارد. امام حسین در این روایت، استدراج را معنا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند که گاهی خدا به بنده اش نعمت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد، ولی از آن طرف بنده، شکر نعمت را به جا نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورد؛ این به خاطر آن است که خداوند حالت شکرگذاری را از بنده سلب کرده است.

چرا «استدراج »؟!

اینجا سؤال پیش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید که چرا خدا چنین می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و حال شکر را از بنده اش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد؟ او که نعمت را به بنده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد، توفیق شکر را هم به او بدهد! یعنی چه که او نعمت را بدهد ولی توفیق شکر را از او بگیرد؟[2] چرا خدا توفیق شکر را از بنده اش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد تا او نتواند شکر نعمت را به جا آورد؟ اصلاً چه طور می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود که خدا با بنده اش چنین می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند؟

ناشکریِ انواع نعمت ها

حالا من خواهم گفت، چه طور می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود که استدراج پیش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید. البته بنده اینجا نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانم زیاد روایت بخوانم و به نقل یک روایت بسنده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم.

در روایتی از امام صادق(صلوۀ الله علیه) آمده است که[3] گاهی خدا به بنده اش نعمتی را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد، او هم آن نعمت را در راه معصیت خرج می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و با آن گناه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند.

منظور از نعمت هم در این روایت فقط پول نیست؛ چشم، گوش، دست، پا و تمام قوای انسانی، نعمت هایی است که خدا به انسان داده است. نعمت، فقط پول و اسکناس نیست!

چشم هایتان را باز کنید و نعمت هایی را که خدا داده است، بشناسید! نعمت، متّصله و منفصله دارد که تمام سرتاپای انسان و آن چیزهایی که متعلّق به او است را در بر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد، این یعنی اینکه «ای انسان! همه وجودت و متعلقات وجودت، نعمت های خداوند است». اگر انسان نعمتی را در راه حرام مصرف کند و گناه کند، خدا به او مهلت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد تا استغفار کرده و از این گناه ها توبه نماید!

  • گل نرگس