جرعه نوش ثقلین

ما جرعه نوش چشمه ی جاریّ کوثریم ... دلداده ایم ، شیعه ی زهرا و حیدریم ...

جرعه نوش ثقلین

ما جرعه نوش چشمه ی جاریّ کوثریم ... دلداده ایم ، شیعه ی زهرا و حیدریم ...

مشخصات بلاگ
جرعه نوش ثقلین
طبقه بندی موضوعی
پیوندها

حزن و شادی بدون دلیل . . .

پنجشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۴۳ ب.ظ

بانام خداوند عالی اعلی

باب هشتاد و چهارم

علت آنکه انسان بدون علت گاهى محزون می گردد، و گاهى خوشحال  

1- حدیث کرد مرا پدرم از ... از عبد الرحمن که گفت عرض کردم بحضرت صادق علیه السّلام چرا در بعضى اوقات محزون می شوم بدون آنکه سببى داشته باشد و یا اهل و فرزندان و اموالم موجب آن گردیده باشند، و چه بسا مى‏ شود که خُرسند و خوشحال می گردم بدون آنکه چیزى سبب و علت آن بشود.

فرمود: هیچ کسى نیست مگر آنکه ملکى و شیطانى همراه اوست، هر وقت آن ملک به او نزدیک گردد خوشحال مى‏ شود، و هر گاه شیطان به او نزدیک شود (و او را وسوسه نماید) محزون و مهموم گردد (پس چنان نیست که تو گمان کرده ‏اى بلکه حزن و اندوه از وساوس شیطانی است).

و این ست که خداوند میفرماید:

الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ‏،

شیطان (به شما نزدیک مى‏ شود و) شما را می ترساند از فقر و نادارى و وا می دارد شما را به کارهاى زشت و ناپسند (و به این سبب اسباب حزن و اندوه شما را فراهم مى ‏آورد) و لیکن خداوند (براى رغبت بخیر و خوبى و احسان) به شما وعده آمرزش و احسان می دهد، و خداوند است که در دنیاى شما توسعه می دهد و به همه ی امور شما دانا است (و صلاح هر کسى را نسبت به حالش نیکو می داند)

 

 2- حدیث کرد مرا پدرم از ... أبو بصیر که گفت با یکى از دوستان خود وارد شدم بر حضرت صادق علیه السّلام و عرض کردم فدایت شوم: گاه محزون و مهموم می شوم و در بعضى اوقات خرسند و خوشحال می گردم و علت و سببى براى آن نمى‏بینم..!!

فرمود: این حزن و اندوه و خوشحالى که به شما روى می دهد به واسطه ی ما است.

زیرا هر گاه ما (ائمه) محزون و یا خوشحال شدیم به شما نیز اصابت می کند (که خوشحالى شما به واسطه ی خوشحال شدن ما است و حزن شما به سبب حزن ما است) زیرا ما و شما را خداوند از نور خود و از یک طینت آفریده، جز آنکه طینت شما با طینت دشمنانتان ممزوج شده و اگر طینت شما به حال خود واگذاشته شده بود و با طینت دشمنانتان ممزوج نگردیده بود با ما مساوى بودید و هیچ گاه مرتکب گناهى نمی شدید (و لیکن مقتضاى حکمت این بوده).

ابو بصیر گوید عرض کردم: فدایت شوم آیا طینت و نور ما (شیعیان) به اصل خود برمی گردد (که بشما ملحق شویم در قیامت) ..؟؟

فرمود: بلى به خدا قسم، اى أبو بصیر شعاع و نور خورشید هنگامى که خورشید طالع شد به او متصل است یا جدا،

گفتم: فدایت گردم شعاع و نور جدا است از خورشید،

فرمود: وقتى که غروب کرد و صبح طلوع نمود همان روز باز متصل به او مى‏ شود،

گفتم: بلى چنین است.

فرمود: بخدا قسم شیعیان ما از نور خدا آفریده شده ‏اند و بسوى خدا بازگشت می نمایند، بخدا قسم شما شیعیان ملحق بما خواهید شد در قیامت، و ما شفاعت‏ می کنیم و قبول مى‏ شود و شما نیز شفاعت می نمائید و قبول می گردد، و در سمت راست هر یک از شما بهشت و در طرف چپ جهنم قرار می گیرد، و دوستان خود را (از مؤمنین که به درجه شفاعت کردن نرسیده‏ اند) شفاعت می کنید و داخل بهشت می نمائید و دشمنان (دینى) خود را به جهنم خواهید انداخت.[1]  



[1] ابن بابویه، محمد بن على، علل الشرائع / ترجمه مسترحمى - تهران، چاپ: ششم، 1366ش.

  • ۹۴/۰۵/۰۱
  • گل نرگس