جرعه نوش ثقلین

ما جرعه نوش چشمه ی جاریّ کوثریم ... دلداده ایم ، شیعه ی زهرا و حیدریم ...

جرعه نوش ثقلین

ما جرعه نوش چشمه ی جاریّ کوثریم ... دلداده ایم ، شیعه ی زهرا و حیدریم ...

مشخصات بلاگ
جرعه نوش ثقلین
طبقه بندی موضوعی
پیوندها

دو داستان پیرامون توکل به خدا ...

شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۱۹ ق.ظ

دو داستان پیرامون توکل به خدا

توکل حضرت ابراهیم(علیه السلام)

در داستان ابراهیم (ع) می‌خوانیم: هنگامی که ابراهیم (ع) را در منجنیق گذاشتند، عمویش آذر آمد و سیلی محکمی به صورت او زد و گفت: از مذهب توحیدیت بازگرد ..

{ابراهیم(ع) اعتنایی به او نکرد} در این هنگام خداوند فرشتگان را به آسمان دنیا فرستاد تا نظاره‌ گر این صحنه باشند.

همه موجودات از خدا تقاضای نجات ابراهیم (ع) را کردند. از جمله زمین گفت: پروردگارا! بر پشت من بنده موحدی جز او نیست و اکنون در کام آتش فرو می رود.

خطاب آمد:

اگر او مرا بخواند؛ مشکلش را حل می‌کنم. جبرئیل در منجنیق به سراغ او آمد و گفت: ای ابراهیم (ع) ! به من حاجتی داری تا انجام دهم؟

ابراهیم (ع) گفت: به تو نه؛ اما به خداوند عالم آری!

و هنگامی که ابراهیم (ع) به میان اتش پرتاب شد، خداوند به آتش وحی فرستاد:

سرد و سالم باش برای ابراهیم (ع) {در این هنگام آتش خاموش و به محیطی آرام بخش مبدل گشت} و جبرئیل در کنار ابراهیم (ع) قرار گرفت و با او به گفتگو نشست. نمرود از فراز جایگاه با خود چنین گفت:

«من اتخذ الها فلیتخذ مثل اله ابراهیم(ع)؛ ۱

اگر کسی می خواهد معبودی برای خود برگزیند، همانند معبود ابراهیم(ع) را انتخاب کند.

ذکر مصیبت

توکل و صبر حضرت زینب (علیها سلام) در مصایب کربلا عجیب است؛ به ویژه آن لحظه و ساعتی که اهل بیت را وارد مجلس ابن زیاد نمودند؛

آن‌گاه که آن ملعون با نیش زبانش نمک به زخم زینب (علیها سلام) می‌پاشد و برای آزردن ایشان می‌گوید:

کیف رایتَ صُنعظ الله باَخیک و اهل بیتِک؛ کار خدا را با برادر و خانواده‌ات چگونه یافتی؟

او در واقع با تعریض می‌حواهد بگوید که دیدی خدا چه بلایی به سرتان آورد؟

زینب(علیها سلام) در پاسخ درنگ نمی کند، با آرامشی که از صبر و رضای قلبی ایشان حکایت داشت فرمود: «ما راَیت الا جمیلا؛ جز زیبایی ندیدم».

ابن زیاد از پاسخ یک زن اسیر در شگفت می‌ماند و از این همه صبر و استقامت و تسلیم او در مقابل مصیبت ها متعجب می‌شود و قدرت محاجه را از دست می دهد؛

 اما شاید لحظه دلخراش آن لحظه‌ای بود که سر بریده‌ی امام را در مجلس وارد نمودند، نگاه زینب (علیها سلام) به سر بریده‌ی برادرش افتاد، با سوز و گداز مرثیه خواند و ناله زد.

مصیبت جانسوزتر اینکه وقتی سر بریده‌ی امام حسین (ع) را در پیش روی عبیدالله بن زیاد گذاشتند، ابن زیاد با چوب دستی بر لب و دندان امام حسین(ع) می‌زد… . 2

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-تفسیر علی‌بن ابراهیم/ج۲/ص۷۳.

2-مجلسی/ بحارالأنوار/ج۴۵/ص۱۱۵.

  • ۹۲/۱۱/۲۶
  • گل نرگس

نظرات  (۱)

سلام
.
.
.

اطلاعاتی درباره مستند کابوس کرکس ها (ناگفته ای از خط تولید پهپادهای ایرانی و شبیه سازی حمله به ایران)

+
لینک دانلود مستند
پاسخ:
علیکم السلام ...